بازفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل باز، گشاده، گشوده، مفتوح، فراز درمعرض دید، بازاری، علنی، دردسترس یا در معرض دید همگان، سرگشاده، بیحجاب، آشکار بدون مانع، بیحفاظ دایر، جاری، فعال، م
بازکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل ه، کلید، سوئیچ، دستگیره، آیفون، دربازکن برقی استارت، پُل، کلید (برق)، رله، استپ ◄ وسیلۀ برقی آغازکننده: کلید، ماشه، دکمه، شستی، وسیله، وسیلۀ اقدام، ن
باز کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل باز کردن، گشودن، افتتاح کردن، گشادن مفتوح کردن، دایر کردن، تأسیسکردن لباس کندن فاصله دادن
بازگشتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ، برگشت، بازگشت بهمنزل، مراجعت، ایاب عقبگرد، دور کامل، دور تمام، تجدید نظر، بازنگری، تغییر عقیده ارتجاع عود، عودت، واکنش دندۀ عقب، نقطۀ عطف، بحران