بیرونگذاشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت نگذاشتن، کنار گذاشتن، استثنا، سلب، طرد، منع، حذف، انحصار، خودخواهی عدم قبول، رد، برکناری، عزل تحریم، بایکوت، ممنوعیت سلب آسایش (اختیار، اعتماد، ...
بیرونی بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت بیرونی بودن، خارج بودن، بیگانگی، غریبی، غیرباطنی (عارضی) بودن عارض پیرامون، بیرون لایۀ بیرونی، دوری عدم تطبیق
بیرونی [مجرد]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت بیرونی [مجرد]، خارجی، عارضی، بیگانه، بیرونی [فضا] وارداتی، ساخت خارج مهاجم، متجاوز▲ استثنایی، غیرطبیعی، جادویی عجم، غیرآریایی غریبه، خارجی▲ ناآشنا،
بیرونفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد یرون، برون، خارج، فضایبیرون، پیرامون، محیط صورت ظاهر، ظاهر پوست، پوسته، قشر، رویه، سطح ◄ کمعمقی، پوشش قسمت بیرونی: صدف، پوکه، روبنا، پوسته، روکش طر
بیرونی [فضا]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد بیرونی [فضا]، خارجی، بیگانه، ظاهری برونی، پیرامونی، محیطی سطحی ◄ کمعمق شناور، غوطهور اهل بیرون رفتن، اجتماعی عارضی غریبه، ناشناس، ناآشنا، نابلد بی