شامل بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ن، دربر داشتن، دارابودن، حاوی بودن، متضمن بودن، پوشش دادن، پوشاندن درخود جا دادن ایجاب کردن دارای عضوی (ویژگی، صفتی، ...) بودن ناظر بهچیزی بودن، تعم
شاد بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی سرشاد بودن، آسمانرا سیر کردن، سرحال بودن، کیفش کوک بودن، بادُم خود گردو شکستن، کبکش خروس خواندن، روحیه داشتن، سرزنده بودن، امید داشتن، روحیۀ
شایسته بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات سزاوار (لایق، ...)بودن، استحقاق داشتن، حق داشتن، برازیدن، ناز شصت داشتن چیزی (کاری)، ارزیدن، ارزش(شایستگی) داشتن، بایستن، بدست آوردن، تحصیل کردن
چوبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی خته، هیزم، الوار، تیر گردو، ملچ، آبنوس، آلِش، ماهون، انواع چوب ◄ درخت▼