نگران بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی بودن، اضطراب داشتن، نگرانشدن، آرزوی چیزی راکشیدن بد بهدل ِخودآوردن (راه دادن)
جبرانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ] جبران، تساوی، تسویه بازیافت جایگزینی، جابهجایی تاوان، پرداختغرامت، اعاده، استرداد واکنش، اثرمتقابل قصاص، تقاص، تلافی عوض، پاداش جبران مافات، دلجو
جبرانکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت جبرانکننده، تعدیلی، ترازکننده، متعادلکننده، معادل متعادل، متوازن اصلاحی، برقرارکننده
جبران کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت جبران کردن، عوض دادن، تلافیکردن، دلجویی کردن تضمین کردن، برگرداندن جایگزین شدن، جابهجاشدن تراز کردن، تعادل ایجاد کردن تقاص پس دادن