زنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ، دوشیزه، بانو، خانم، خاتون، مادر سیده، حاجخانم بیبی، باجی، کدبانو، خانهدار، ملکه، عروس، سوگلی زوجه، همسر، عیال، هوو، جاری خواهر، همشیره، آبج
زن بیبندوبارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات بار، زن هرزه، بدکاره، نانجیب، پتیاره، خراب، آتشکی، ولنگوواز، خانم رئیس سلیطه
بیغلوزنجیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام وزنجیر، خلاص، نامحدود، منعنشده افسارگسیخته، مطلقالعنان، خودکامه، بیلگام، عنانگسیخته ول، رها، ولگرد، رهاشده
غل وزنجیر کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام نجیر کردن، زنجیر کردن، دستبندزدن، بخو کردن (زدن)
ناموزون [کلام]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ] ناموزون [کلام]، زمخت، زشت غلط، معیوب، ناقص مستهجن، شنیع، پست، مبتذل سکتهدار سست [کلام] بیادب، خام، بیتزویر