زوالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی فساد، انحطاط، اضمحلال▼، افول، سقوط، کاهش ارزش، نقصان، نقص، پسرفت فرسایش، استهلاک، سایش، اتلاف، کاهش آسیب▼، جراحت▼ هوازدگی ازکارافتادگی نورعلی
زوال یافتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی زوال یافتن، فرسودن، مستهلک شدن، پوسیدن، کهنه شدن آسیب دیدن، دچار صدمهو گزند شدن، صدمه خوردن، صدمه دیدن، فروریختن، ناقص شدن، معیوب شدن پژمردن،