شخص حملکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ص حملکننده نامهبر، نامهرسان، پستچی، ارتباطات پستی حمال، باربر، گاریچی غلام، برده منتقلکننده قایقران، دریانورد راننده، سوار حمل، انتقال
شخص غافل [حالتاسمی]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ص غافل [حالتاسمی] آدم گریزپای ازجانگذشته بیعار، شخص تنبل [حالت صفتی ◄غافل▼]
شخص بیمارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ار، مریض، دیوانه، معلول، بستری، ناخوش مسلول، مسموم مضروب، مصدوم، مجروح مقتول، کشتهشده
شخص بیتقوافرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب وا، شخص بیدین، کافر، نفرینکننده، فحاش، بدکار، شخصلامذهب، اهریمنصفت