ظرف مدت معینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ظرف مدت معین، در یک دوره (روز،ماه، ...)، یکشبه در دورۀ تصدیِ
صففرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ه، جماعترونده، رژه، ستون مشایعت کنندگان، جماعت مشایعین کوچ کارناوال، نمایش باشکوه، جشن، روز مخصوص کاروان، قافله، ملتزمینرکاب، قطار، ستون یک، زنجیره،
بیدوامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان وام، یکبارمصرف، ناپایدار آنی، لحظهای، یکروزه، یکشبه موقت، کمعمر، موقتی، عاریتی، بیثبات فانی، مردنی، فناپذیر، بیفردا دنیوی
دورهایفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ای، موسمی، مربوط بهزمان یا زمانه خاص، فصلی، ساعتی، ماهانه، ماهیانه، سالانه، دوسالانه، بیینال روزمره، تکراری، مکرر، روتین، ادواری، عادی، مانوس همیشگ
نوبتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان وقوع یکرویداد، بار، نوبه، دور، وعده، دفعه، مرتبه، سفر، دوره زمان انجام کاری، زمان وعده: شیفت، پاس، موقع، وقت، هنگام، موعد، میعاد، سفر، موسم، فصل، چر