یاورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) یاور، مددکار، یاری رسان، کمکی خیرخواه مفید، همهکاره، همهفنحریف، آچار فرانسه، دم دست، خدمتگزار پشتیبان، امدادی، امدادگر، کمک
داروی بیهوشیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی یهوشی، بیحسی، موضعی، عمومی، مواد مخدر، مادۀ خوابآور کلروفرم، اتر، مورفین تعدیلکننده
اعتقاد مذهبیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب مذهبی، ایمان، باور، اسلام، اسلامیت، بنیادگرایی سایرادیان: دین یهود، مسیحیت، دین زرتشت، آیین اهورامزدا، مذهب ثنوی، مذهب بودایی، بودائیسم (بودیسم)، هن
آدم دیندارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب دیندار، مؤمن، بنیادگرا آتشپرست، آدم بتپرست، شخص لامذهب اهل کتاب، مؤمنین مسلمان، شیعه، سُنّی، معتزلی، وهابی، محمدی، علوی، علیاللهی، مالکی، اخباری،
اهالی بومیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام بومی، ساکنان اولیه، عشایر، ایلات بومی، محلی، اهل، بلد، بیاباننشین، بدوی، چادرنشین، ایلیاتی، ایلی، کوچکننده قوم، اقلیت، قبیله، ایل، طایفه، سبط،
یاورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) یاور، مددکار، یاری رسان، کمکی خیرخواه مفید، همهکاره، همهفنحریف، آچار فرانسه، دم دست، خدمتگزار پشتیبان، امدادی، امدادگر، کمک