تبدیل کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر یل کردن، تغییر دادن دعوت کردن، فراخواندن، گرواندن، بهمذهبجدید جذب کردن
میل نداشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی یل نداشتن، اکراه داشتن، بیزاربودن، حالش بهم خوردن، دوست نداشتن، اعتراض کردن عصبانی شدن متنفربودن، نفرت داشتن متأسف شدن، اکراه داشتن
یوغفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت یلۀ حفاظت، زنجیر، قلاب، لنگر، کمند▼ وسیلۀ نگهداری، انبر بخو، پابند، دستبند، غل، غلوزنجیر مهارکننده، کمند▼ زندان
تکمیلنشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت یلنشده، ناتمام بدون آمادگی، ناآماده ناپخته، نرسیده، کال، نارس خام، بیشکل وقفه افتاده، متوقفشده، وقفهدار، گسیخته معلق، موکول به، منوط به درجریان،
تبدیلشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر یلشده، تغییریافته، حلشده، جذبشده، مسخشده، مسخ، دگرگون، مستحیل درحال شدن، گذرا، انتقالی، رشدیابنده متأثر، تأثیرگرفته ذوبشده، مایعشده یخزده، من