هشیارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات یار، هوشیار، بههوش، غیرمست، ممسک، پرهیزگار، معتدل شخصهشیار، ◄ آدم پرهیزگار بیدار ◄ دارای فعالیت
بازیکنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ورزشکار، یار، پا، رقیب، حریف فوتبالیست، فوتبال▼ کُشتیگیر، والیبالیست، ملیپوش، ژیمناست، دونده، اسکیباز، شناگر، تیرانداز، کمانگیر، کاراتهبا
توانستنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت توانستن، قادر بودن، توانایی(یارای) کاری را داشتن، اجرا کردن، کردن عُرضه داشتن، بخار داشتن توان داشتن دست یافتن، کردن سر ساییدن، کفایت (لیاقت) داشتن،
عضوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ام، ارگان، پاره، بند، بافت، لوب مشترک، شریک عضو تیم، یار یدکی، قطعه عضو شورا، عضو حزب