سردشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی دشده، منجمد، یخی، یخزده، مبرَد، خنک، سرد سرمازا، مبرد، سردکننده
برففرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی برفوبوران، بوران، کولاک بلور یخ، ستارۀ یخی برفبازی، گلولۀ برفی، آدم برفی بهمن اسکی سرسره پارو، برفروبی برفانداز، بارش شدید برف برفکوبی، برف