آلیاژفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت دۀ مُرکب، آمیزه، اکسیر، ترکیب فلزات، مخلوط، معجون، ملغمه برنج، برنز، فولاد [◄ چیز سخت 326]، چدن، مفرغ، مسوار
نابرابری: تفاوت مقدار یا درجهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت م] نابرابری: تفاوت مقدار یا درجه، عدم تساوی تمایز، برتری کهتری ناهمگنی رنگارنگی، تفاوت سنگینتر بودن، سنگینی، گرانش سَبُکی عدم کفایت
نارسا [درموردحرکت یا شیء]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت [درموردحرکت یا شیء]، کم، ناقص، ناکافی، غیرکافی دارای کمبود نیرو، تجهیزنشده بهمقصد نرسیده، کمبُرد، ناتمام، تکمیلنشده منفی کمیاب بههدفنخورده، پر
نارسا بودن [حرکت یا شیء]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ودن [حرکت یا شیء]، کاستی داشتن، تکافو نکردن، بسنده نبودن، بس نبودن، کافی نبودن نامناسب بودن، مناسب نبودن نرسیدن، کم داشتن، کمبود داشتن برد نداشتن، ب
متکلف [نویسنده یا شاعر]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط لف [نویسنده یا شاعر]، متکلف (2)، متکلفنویس، آرتیستی، متصنع لافزن
نهرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ر، رود، رودخانه، شعبه، جوی، جویبار، کانال چشمه، قنات، آبگرم، آبشار، آبشر، آبنما گرداب ظرفیت جوی یا کانالِ آب: آبکش، دِبی سیل، سیلاب، باران
شعرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه سرود، ترانه، چکامه، نثر مسجع، الفیه، بهاریه، مثلثات، مدحیه، مدیحه، مرثیه، ترکیببند، عروض▼ ترانه، تصنیف دیوان، دیوان ش
اشراففرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی یان، بزرگزادگان، اربابان، دهقانان، بالابالاها، اعیانواشراف، اُمرا اشراف زاده، نجیب زاده بزرگزادگی، اشرافیت، بلندی قدرومرتبه، عظمت