افزایش یافتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ایش یافتن، افزونی یافتن(گرفتن)، ترقی کردن، رشد کردن، زیاد شدن، بالا آمدن، بالا رفتن، بهمال اضافه شدن بچه کردن، تکثیر شدن، میوه دادن، زادوولد کردن ا
کاهش یافتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت افتن، کم شدن، اُفت داشتن، اُفت کردن، کاسته شدن، ناقص شدن، پستی گرفتن، پس رفتن، تنزل کردن، کوچک شدن، زوال یافتن پایین آمدن پخش بودن
نقصان یافتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت قصان یافتن، زوال یافتن، کمبود پیدا کردن، کسر آوردن، کم آوردن، تمام نکردن ناقص بودن، کاملنبودن، کسری داشتن، نداشتن، کم داشتن، کافی نبودن، ناراضی کرد
پایان یافتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم افتن، آمدن، گذشتن، افتادن، بهپایان رسیدن، بهآخر رسیدن، بهاتمام رسیدن، آخر شدن، منقضی شدن، تمامشدن، باز ایستادن، سپری شدن تمام کردن، مردن
افزایش یافتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ایش یافتن، افزونی یافتن(گرفتن)، ترقی کردن، رشد کردن، زیاد شدن، بالا آمدن، بالا رفتن، بهمال اضافه شدن بچه کردن، تکثیر شدن، میوه دادن، زادوولد کردن ا
کاهش یافتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت افتن، کم شدن، اُفت داشتن، اُفت کردن، کاسته شدن، ناقص شدن، پستی گرفتن، پس رفتن، تنزل کردن، کوچک شدن، زوال یافتن پایین آمدن پخش بودن
نقصان یافتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت قصان یافتن، زوال یافتن، کمبود پیدا کردن، کسر آوردن، کم آوردن، تمام نکردن ناقص بودن، کاملنبودن، کسری داشتن، نداشتن، کم داشتن، کافی نبودن، ناراضی کرد
انبساط یافتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ] انبساط یافتن، گسترش یافتن، توسعهیافتن دراز شدن، امتداد یافتن باد کردن، آماس کردن، متورم بودن، آماسیدن، بالا آمدن، برجسته شدن، برآمدن، بزرگ شدن، با