یادگاریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ] یادگاری، یادبود، بهیادمانده جشنی، ادواری، تبریکآمیز شادمان
یادگاریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ] یادگاری، یادبود، بهیادمانده جشنی، ادواری، تبریکآمیز شادمان
هدیهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی نه، عطیه، ارمغان، یادگاری، تُحفه، تقدیمی، جایزه، پاداش، تعارفی، سوغات، رهاورد، چشمروشنی، ازآب گذشته، جاخالیبا، سرراهی، توشه، اقورراهی، آقو
یادبودفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه ، یادداشت، تجلیل، نگهداشت، نگاهداشت سوقات، سوقاتی ◄هدیه آثار، بازمانده، مدال، یادگار، بنای یادبود نُت، یادداشت، تذکاریه، نوشته یادگاری، گرا
ثبتشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ، ضبطشده، مضبوط، درپرونده، مکتوب، کتبی مندرج، مرقوم سابقهدار، پیشینهدار تاریخی یادگاری