گریختهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی یخته، فراری، گریزان، متواری، رهاشده، رهایییافته، رها معاف غریب، دربهدر جسته رمیده گریزپا متنفر، بیزار ◄ کینهتوز
مرتبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ب، منظم، سامان یافته، آراسته، چیده شده، بهترتیب، بهسامان، مزین بهصورت جدول، فهرستشده ساختاریافته، متدیکال، سازمانی، سازمان یافته طبقهبندی شده، رد
جداییاندازفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب نداز، ایجادکنندۀ انشعاب، تفرقهانداز، انشعابی، جداکننده، انحصارطلب جدا، استقلال یافته
مدرنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ید، مدرنیزه، امروزی، نوین، پیشرفته، بهبود یافته نوظهور، نوپا متجدد▲، نوگرا، غربگرا[ی] معاصر نوپرداز، نوگرا، نوآور
تغییریافتهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر ه، دگرگونشده، مخدوش، مقلوب، مدرن، مصنوع، تبدیلشده، بهبود یافته منقلب ◄ شخص تغییریافته