گیجفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ، خیره، حواسپرت، مَنگ، پریشان، آشفته، سراسیمه، تهییجشده، ناراحت مضطرب، مشوش، آشفتهخاطر، آشفتهحال، پراکنده، دلواپس، بیتاب، بیقرار، برآ
گیج کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال ، مردد کردن، گول زدن، دست انداختن، فریب دادن، گمراه کردن، شک ایجاد کردن سرگشته کردن، حیران کردن
گیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) گره، محذور(محظور)، گرفتاری، مخمصه، دردسر، مزاحمت، ناراحتی، بدبختی، دشواری
خزانهداریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی انهداری، خزانه، دفینه، گنجینه، گنج، بیتالمال، بانک مرکزی بانک، صندوق قرضالحسنه، مؤسسۀ پولی و بانکی، مؤسسۀ اعتباری خزانۀ بانک، گاو صندوق،
ثروتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ت، دولت، تمول، دارایی، مال، مکنت، نعمت، هستی سرمایه، دستمایه، مایه توانگری، ثروتمند بودن، غنا، استطاعت، بضاعت، تمکین، توانایی مالی ثروتاندو
حواسپرتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ، پریشانخیال، گیج، مستغرق، بیخبرازخود، هوایی، رویایی تنبل آشفته، مضطرب، سرگشته، شیدا، حیران، متحیر، هاجوواج، گیجوویج، دودل، مردد
متحیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن ت، گیج(شده)، انگشت بهدهان، دچار بهت و حیرت، حیران، مات، متعجب، شگفتزده، نامطمئن