گرگ و میشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی میش، تاریک و روشن، بینالطلوعین، سحر، بامداد، فلق، ناروشن، خاکستری، غروب، آفتابزردی، هوای ابری
گنگفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه گنگ، لال، الکن، صداگرفته، کمحرف خاموش، خموش، خفه، آرام، ساکت بیحرف، بیصدا، بیسخن، بیکلام، بیگفتگو، بیزبان بیصد
ناپیداییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ی، فقدان دید، پوشیدگی، پنهانی، کمون، نهفتگی، نامرئیبودن، غیبت، غیاب، ناپدیدی، عدم وجود، عدم عدم وضوح، گرگ و میش نقطۀ کور، ورطه استتار، نقاب غیب،
روشنیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ناکی، روشنایی، نور، پرتو، شعاع نورانی▼، درخشش، تابش، فروغ▼، نور روز، صبح، آفتاب، ضیا، مهتاب، چراغانی گرگ و میش نور مصنوعی، نور شمع، چراغ، مشعل ت
مجرّبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ، کاردیده، ورزیده، کارکشته، پرتجربه، کارآزموده، کهنهکار، کاردیده، جاافتاده، وارد، سابقهدار، خبره دارای آگاهی، متوجه، دانا، مطّلع د
ضعیف و خفه [صدا]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ف و خفه [صدا]، ضعیف، کوتاه، آهسته، گنگ، دور، نارسا، غیرمسموع پیانو نالان، نازک، نالهکنان
معماگونهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن اسرارآمیز، معمایی، گنگ، رمزی، نهفته، ناپیدا، سِرّی، ناشناخته طفرهآمیز تعجبآور، شگفتآور