گرمافرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ما، حرارت، گرمی، دما، تَف، تفت، لهیب سوزش آتش▼ نقطۀ جوش، نقطۀ ذوب، دمای ذوب منطقۀ حاره، آفتاب، خورشید، ظهر، جهنم آتشبازی ◄ مواد منفجره بخار، تب
گرمافرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ما، حرارت، گرمی، دما، تَف، تفت، لهیب سوزش آتش▼ نقطۀ جوش، نقطۀ ذوب، دمای ذوب منطقۀ حاره، آفتاب، خورشید، ظهر، جهنم آتشبازی ◄ مواد منفجره بخار، تب
محل شستشوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی حمام، گرمابه، سونا، جکوزی، آبزن، دستشویی، توالت، دستبهآب حمام عمومی، خزینه، تابخانه
دفعکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ننده، بیروناندازنده، بیرونکننده، نشرکننده رادیاتور، گرماتاب، خنککن، هیتسینک ◄ تشعشع اسپرینکلر، آبافشان، آبپران، فواره، آبپاش تخلیهکننده، آب
گرمکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ه، کالریبخش، نیروزا، آتشزا، گرمازا، محرق، سوزاننده گازوییلی، نفتی، ذغالی، هیزمسوز، الکلی، خورشیدی سوزشآور [آتشافروز، آتشمزاج ◄ عصبانی، خان