فریبندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ه، گولزن، جعلی، غیرواقعی، نهفته ساحرانه ظاهری فریبا پارادوکس [اسم]، متناقضنما
زودباور بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال باور بودن، خودرا گول زدن، گولخوردن، اعتقاد داشتن، باور داشتن، پذیرا شدن، بهدام افتادن، درتله افتادن خام بودن