گوشتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ت قرمز، گوشتسفید، راسته، فیله، سردست، ماهیچه، ران گوشتگوسفند، گوساله، گاو مرغ، ران، سینه، بال، پا احشا، امعاواحشا، آلایش، دل وقلوه، جگر کلهپاچه، بن
گوشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی عصب شنوایی، لالۀ گوش، سوراخ گوش، پردۀ گوش، گوش میانی، نرمه، استاش شنواییسنجی، اُدیومتری، اُدیومتر، وسیلۀ اندازهگیری سامعه
معنیمجازیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن زی، تزیین، کنایه، آرایه، آرایۀ بدیعی، صنعت بدیعی، وارونهگویی طعنه، گوشه، ادا، مسخره، سخننیشدار، هجو، استهزا اصطلاح بدیعی ◄ آراست
کلهشقبودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام کلهشقبودن، سرسخت بودن، سرسختی کردن، پافشاری کردن، مصمم بودن مطمئن بودن لجکردن، سر لج افتادن، سماجت کردن، ترشرو بودن ثبات داشتن، مقاومت
زاویهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل گوشه، زاویۀ قائمه(راست)، زاویۀ نیمصفحه، زاویۀ حاده (تند)، زاویۀ منفرجه (باز) کنج، اکناف، حفره نوک، منقار
تنهافرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد وی، گوشه گیر، تک، لنگه، غریب، غریبه، بیکس سوا، جدا یکتنه، یکنفری، دست تنها مفرد، منفرد، مستقل مجرد، عزب، یالغوز یکه، یکتا، یگانه▲ آدم تنها
سلولفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام انه، قفس، زندان، اتاقک، اتاقک دیدهبانی پیله کشو کنج، گوشه طبقه، لایه اتاق▼، حجره، داخل مسجد سلول زنده، تخم، تخمک، اجزای سلول زنده:مژک، اندامک د