معدنچیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل ، حفار، حفر کننده، کارگر معدن، کوه کن گورکن چاهکن، مقنی لایروب، کشتی لایروبی ◄ معدنچی
دفنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ] دفن، خاکسپاری، تدفین سنگ قبر، بنای یادبود غسال، مردهشور، گورکن، نعشکش
انحصاریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت حصاری، دافع، دورکننده، مستثناکننده، محرومکننده، سلبکننده، تحریمکننده یکقطبی اختصاصی انحصارطلب، انحصارگرا فاقد، محروم، بینصیب سلبی
مفعولفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ول، موضوع مستنیر، کسبِ نورکننده عروسک، آلت دست، بازیچه، دستخوش، درمعرض، دچار، مغلوب، تحت سیطره، مظلوم -زده (∊ هیجانزده) زمین آشآلو منفعل▼ مجبور، م