گرمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی داغ، فروزان، پرحرارت، تابان، برافروخته، تبزده، ملتهب، بلند، تیز کبابشده، کباب، برشته، برشتهشده، سوخته، تفته، تافته، گداخته، بسیارداغ، تفتیده
گرم شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی گرم شدن، تابیدن، گداختن، سوختن، پختن آتش گرفتن▼ غلیدن، جوش آمدن، جوشیدن گرم بودن، دمای بالا داشتن، ملتهب بودن گرم کردن، آب کردن، ذوبکردن، مایع ک
گرم کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی رم کردن، آفتاب دادن، تابیدن، خشک کردن، کباب کردن، پختن ذوبکردن، مایع کردن گداختن، سرخکردن، داغ کردن، تفته کردن، تفت دادن، برشته کردن جوشاندن
گام [موسیقی]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی موسیقی]، دستگاه، مقام، ردیف شور، ابوعطا، بیات ترک، دشتی، افشاری، همایون، بیات اصفهان، سهگاه، چهارگاه، ماهور، راست پنجگاه، نوا، دستگاههای موسیقی
گنگفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه گنگ، لال، الکن، صداگرفته، کمحرف خاموش، خموش، خفه، آرام، ساکت بیحرف، بیصدا، بیسخن، بیکلام، بیگفتگو، بیزبان بیصد
گرمشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ه، تفته، سوخته، کبابشده، کباب، برشته، برشتهشده، تافته، گداخته، بسیارداغ، تفتیده آبپز، نیمپز، عسلی، پخته، گرم
گرم شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی گرم شدن، تابیدن، گداختن، سوختن، پختن آتش گرفتن▼ غلیدن، جوش آمدن، جوشیدن گرم بودن، دمای بالا داشتن، ملتهب بودن گرم کردن، آب کردن، ذوبکردن، مایع ک
گام [موسیقی]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی موسیقی]، دستگاه، مقام، ردیف شور، ابوعطا، بیات ترک، دشتی، افشاری، همایون، بیات اصفهان، سهگاه، چهارگاه، ماهور، راست پنجگاه، نوا، دستگاههای موسیقی
گنگفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه گنگ، لال، الکن، صداگرفته، کمحرف خاموش، خموش، خفه، آرام، ساکت بیحرف، بیصدا، بیسخن، بیکلام، بیگفتگو، بیزبان بیصد
احساسات گرمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عواطف عام ات گرم، صمیمیت، احساساتقلبی، تأثر شوروشوق، بیصبری، ناشکیبایی، مالیخولیا شوق، اشتیاق، غیرت، هواخواهی، حدت، حرارت، آتش، غلیان، تعصب وجد، بیهوشی،