گنجاندنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام دن، بار کردن، پُر کردن، بارگیریکردن، بار کشتی کردن، بار زدن، گنجیدن، جا گرفتن، ظرفیت را تکمیل کردن، پُر کردن (تکمیل کردن) بستهبندی کردن، پوشاند
خزانهداریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی انهداری، خزانه، دفینه، گنجینه، گنج، بیتالمال، بانک مرکزی بانک، صندوق قرضالحسنه، مؤسسۀ پولی و بانکی، مؤسسۀ اعتباری خزانۀ بانک، گاو صندوق،
فرهنگ لغاتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه دیکسیونر، واژگان، فرهنگ، واژهنامه، فرهنگنامه، لغتنامه، دهخدا، معین، عمید، فرهنگ سخن دیکشنری، لِکسیکون فرهنگ آوایی،
مجموعهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی نجینه، کلکسیون، آرشیو، آلبوم، گردآورده، بایگانی، پیشینه موزه، دفینه کاردکس، قفسه، بایگانی ذخیره، اندوخته مجموعۀ جواهرات سلطنتی گنج، خزانه ◄ ا
جایگزین کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر انشین کردن، جازدن، گنجاندن، تعویض کردن، عوض کردن، بهجای دیگری گذاشتن، تبدیل کردن، مبادلهکردن، ردوبدل کردن، تسعیر کردن، معاوضه کردن، تبادل کردن، تج
عوضفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر مابهازا، معادل، اکیوالان، ارزش، قیمت، مبلغپرداختی ارز گزینه، انتخاب تاوان، غرامت، خسارت، ◄دلجویی، جریمه، زیان وجهالمصالحه، کفاره معنی مجازی