آدم گریزپایفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی شخص دوریکننده، طفرهزن، آدم اززیرکار دررو، ترفندباز، طفل گریزپای، شاگرد مدرسهگریز، بچۀ مکتبگریز، سرباز فراری، خوددار، آدم پرهیزگار متقلب،
آدم گریزپایفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی شخص دوریکننده، طفرهزن، آدم اززیرکار دررو، ترفندباز، طفل گریزپای، شاگرد مدرسهگریز، بچۀ مکتبگریز، سرباز فراری، خوددار، آدم پرهیزگار متقلب،
شخص غافل [حالتاسمی]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ص غافل [حالتاسمی] آدم گریزپای ازجانگذشته بیعار، شخص تنبل [حالت صفتی ◄غافل▼]
فرارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ار، گریز، خلاصی، خروج، هزیمت، عقبنشینی، نقل مکان تراوش، نشت، چکه، دررو، حرکت بهبیرون، صدور رهایی، گریز، خروج، نجات تسکین، طفره، اجتناب ضدحم
بیمیلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی میل، گریزان، بیرغبت، بیزار، دلزده، ناراضی، گلهمند منزجر، متنفر، مخالف، دشمن، خصمانه بیتفاوت، سیر، بینیاز، بیزار
گریختهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی یخته، فراری، گریزان، متواری، رهاشده، رهایییافته، رها معاف غریب، دربهدر جسته رمیده گریزپا متنفر، بیزار ◄ کینهتوز