عزادارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ار، گریان، گریهکنان، اشکریزان، غمگین، محنتزده، عزیزمرده، مادرمرده، مصیبتدیده، مصیبتزده، ماتمدیده، ماتمزده، درسوگ نشسته، ماتمگرفته، ن
نمناکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ک، تَر، مرطوب، نمدار، نمدیده، نمور، نمزده، نمکشیده، خیس▼ اشکبار، پرازاشک، گریان [◄ عزادار 836] آبدار، آبی، آبکی، مربوط بهآب مرطوبکننده