گلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی غنچه، شکوفه بنفشه، اطلسی، شمعدانی محمدی، رز یاس، یاسمن، میمون، لادن، قرنفل، ختمی، نیلوفر، زنبق، اقاقیا، نرگس، اختر، گل یخ، کوکب، آهار، لاله، سوس
الگوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ل، نمونه، سرمشق، عبرت، مثال، مثل سابقه، پیشینه، رویه، رفتار، رویۀقضایی، فریضه مورد، اُفته، شاهد، مصداق، تجلی، تضمن قالب، شکل، مسطوره راهنما، هدی للمت
الگو بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم بودن، نشان دادن، راهنمابودن، راه صحیح را نشان دادن پیشتازبودن، نمونه بودن، سرمشق بودن تمثیلکردن، توضیح دادن، مثال گفتن ازکسی نقلقول شدن، ذکر شدن، اقت
استقراضفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی تأمین (منابع) مالی، وام گرفتن، وام خواستن، درخواست وام، صدوراوراق قرضه (مشارکت)، قبول سپرده، پذیرهنویسی، خرید اقساطی، لیزینگ، خرید نسیه، ای
فریب دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ن، فریفتن، گول زدن، چربزبانی کردن، ازراهبهدر بردن، فاسد کردن، بدآموزی کردن، دامافکندن، دام نهادن، کلاه گذاشتن، کلاه کسیرا برداشتن، کلاهبر
ضمانت سپردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی وابسته سپردن، وثیقه گذاشتن، رهنگذاشتن، گرو گذاشتن، وام گرفتن تضمین کردن، تعهد سپردن، مطمئن شدن گواهی کردن، شهادت دادن
مهربان بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی بودن، بذر محبت پاشیدن، محبت کردن، مهربانی کردن، اجتماعی بودن، خوشامد گفتن، پذیرایی کردن، مهماننواز بودن، احترام گذاشتن، دوست داشتن، ناز
فریب خوردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ردن، گول خوردن، باریسمانکسی درچاه رفتن، بازی خوردن، اغوا شدن، نارو خوردن