گرسنه بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ، گرسنگی کشیدن، کافینبودن، دهانش آب افتادن، اشتهاداشتن، پر اشتها بودن، ولع داشتن، جوع داشتن، خوردن تشنه بودن، عطش داشتن
دزدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی عیّار، راهزن▼، گانگستر، مال‌دزد، مال‌خر، رباینده، متقلب، کلاهبردار▼، طرار، جیب‌بر، کف‌زن، شب‌رو، دله‌دزد، آفتابه دزد شَریک جُرم آرسن لوپن، آ
گدامسلکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی گداطبع، گداگرسنه، گرسنه، ژنده‌پوش، دریوزه‌گر، گداگدوری، گداگشنه
روزهدارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات زه‌دار، روزه‌گیر، روزه، درحال روزه، ممسک، کم‌تغذیه‌شده، قحطی زده ناشتا، گرسنه
گرسنگی کشیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات سنگی کشیدن، روزه گرفتن، دلشازنا رفتن، گرسنه بودن، پوست واستخوان بودن، رژیم گرفتن، پرهیزیدن