گرانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی گزاف، گرانبها، پرخرج، سنگین، بیشازتوانایی، خانهخرابکن، سرسامآور، ناعادلانه، آنچنانی
گرانبهافرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی پرارزش، نفیس، فاخر، ثمین، بهادار، گرانقیمت، مرغوب، ارجمند، ارزشمند، ذیقیمت، سودمند، مفید تجملی، لوکس، تجملاتی اعلا، دونبش، سهنبش، دوبر، دو
گران حساب کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی کردن، زیادی شارژ کردن، سود گزاف بردن، سرگردنه بودن، چپاندن، پوست کندن، بهزور گرفتن، فروختن، خوب فروختن چیزی نامرغوب را بهزور یابا قیمت گرا
عزادارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ار، گریان، گریهکنان، اشکریزان، غمگین، محنتزده، عزیزمرده، مادرمرده، مصیبتدیده، مصیبتزده، ماتمدیده، ماتمزده، درسوگ نشسته، ماتمگرفته، ن
نمناکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ک، تَر، مرطوب، نمدار، نمدیده، نمور، نمزده، نمکشیده، خیس▼ اشکبار، پرازاشک، گریان [◄ عزادار 836] آبدار، آبی، آبکی، مربوط بهآب مرطوبکننده
گرانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی گزاف، گرانبها، پرخرج، سنگین، بیشازتوانایی، خانهخرابکن، سرسامآور، ناعادلانه، آنچنانی