آرایش جنگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) یش جنگی، جناح یگان نظامی، گروهان، گُردان، هنگ، جوخه، تیپ یگان هوابرد پهلوفنگ، اقدامات جنگی
تعداد مشخصفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد معین، گروه، تیم، گله، رمه، فوج، دسته، خیل، رده، رسته، جوخه، عده، قافله، اردو، قبیله، نژاد، باند، فرقه، جرگه، حلقه، سلک، محفل، جماعت ناوگان، لشگر، دست
راهزنیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی نی، دزدی سرگردنه، دزدی دریایی گروگانگیری، آدمربایی، آدمدزدی، هواپیماربایی
تبدیل کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر یل کردن، تغییر دادن دعوت کردن، فراخواندن، گرواندن، بهمذهبجدید جذب کردن