گردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد گاه، تنگنا، باریکه، گردنه، تنگه، کتل، راه باریک رَدّ (معبر) گلو، سیب آدم، غبغب
اعدامکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ردن، کشتن، دار زدن، مصلوب کردن، گردن زدن، بند از بند جدا کردن
کُشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی تن، مرتکب قتل شدن، تباهکردن، اعدام کردن، دار زدن، گردن زدن، تیرباران کردن، مجازات کردن خفه کردن سنگسار کردن، سنگ انداختن بهضربگلوله کشتن، تیر ا
مجازات اعدامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ام، کشتن، دار، تیرباران، گردن زدن، سنگسار، بهصلیب کشیدن، مُثله، مثله کردن وسیلۀ اعدام
اسبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ، بدخش، مادیان، خنگ، مرکب، بارگی، خیل رخش اسب جوان، کره انواع اسب: جنگی، بارکش، خراس، اخته نژاد اسب: عرب، کرد، عرب کرد، ترکمن، عرب ترکمن، چناران، سی
سَرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ّه، مغز، جمجمه، مخ، مخچه پوست سر، پیشانی، جبین بالاخانه گردن تارک، زلف، مو، فَرق ملاج، ملاز هیپوتالاموس، هیپوفیز دِماغ، شعور