آتش گرفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی رفتن، سوختن، الو گرفتن (کردن)، گُر گرفتن (زدن) مشتعل شدن، اشتعال یافتن، اشتعال داشتن، شعلهور شدن، شعلهور بودن، شعله (گرازه) کشیدن (زدن)
ایذاییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ، آزاردهنده، اذیتکن، موذی، مضر سمی، زهرآگین فتنه گر، شیطانی زجرآور، مزاحم رنجاننده، ناگوار، پریشانیآور مردمآزار ◄ اذیتکن▼
روشن کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی افروختن، برافروختن، آتش زدن، دامن زدن، شعلهور کردن، آتش افروختن، مشتعل کردن، سوزاندن▼ آتش گرفتن، الو کردن (گرفتن)، گر زدن، گرم شدن