گرفتهشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی تصرفشده▼)، برداشتهشده، اخذشده، گرفتهشده، ستانده، مأخوذ، مکتسَب، کسبشده، اکتسابی، دریافتی چیده(شده)، دستچین، انتخابشده سلبشده، مسلوب، م
گرفتهشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی تصرفشده▼)، برداشتهشده، اخذشده، گرفتهشده، ستانده، مأخوذ، مکتسَب، کسبشده، اکتسابی، دریافتی چیده(شده)، دستچین، انتخابشده سلبشده، مسلوب، م
بستهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل ته، گرفته، مسدود، خفه، چفت، سدشده، جلوگیریشده ناگشاده مُنحل، تعطیلشده، برکنار بلوکه، مسدودشده و غیرقابل برداشت سرپوشیده
اشتباهیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ، اشتباه گرفته، نادرست، عوضی، قلابی، غیرواقعی دارای اشتباه، مغلوط سهوی، عمدی غلطانداز، فریبنده فریفته، گمراهشده ◄ دراشتباه، نیاموخته شیا
ناقصفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ص، ناکامل، نارسا، افتاده، نادیده گرفتهشده، جاافتاده، دارایازقلم افتادگی، محذوف تکمیلنشده▼ معیوب، خراب، بدونکمال ◄ ناقص، کم آورده لُخت، تجهیزنشده ک