گذر زمانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ان، طی، سیر، زمان نامعین، زمان نامشخص، گردش زمان، گذشت زمان، جریان زمان، گردش روزگار، سیر طبیعی وقایع، سیر زمان زمان استمراری، ماضی نقلی چرخ فلک، آب
گذر کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت گذر کردن، گذشتن، رد شدن، عبورکردن، گشت زدن حرکت کردن تجاوز کردن، به‌زور وارد شدن منحرف شدن
گذرافرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان را، گذران، طی‌شونده، جریان‌دار، گردنده، درگردش، درجریان سپری‌شده، سپری، طی‌شده، منقضی، گذشته مشغول جاری، مداوم
گذر کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت گذر کردن، گذشتن، رد شدن، عبورکردن، گشت زدن حرکت کردن تجاوز کردن، به‌زور وارد شدن منحرف شدن
گذر زمانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ان، طی، سیر، زمان نامعین، زمان نامشخص، گردش زمان، گذشت زمان، جریان زمان، گردش روزگار، سیر طبیعی وقایع، سیر زمان زمان استمراری، ماضی نقلی چرخ فلک، آب
گذرافرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان را، گذران، طی‌شونده، جریان‌دار، گردنده، درگردش، درجریان سپری‌شده، سپری، طی‌شده، منقضی، گذشته مشغول جاری، مداوم
گذرگاهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت َر، راه، رد[معبر]، جاده، راه عبور، دالان، کریدور، کانال، مجرا، آبراه گذرگاه زیرزمینی