گذارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر نتقال، گذر، تحول، حرکت، حرکت ازیک مرحله به‌مرحلۀ دیگر مرحلۀ تبدیل، عبور، عبور نصف‌النهاری، تحویل، اعتدال، حرکت وضعی، سال‌تحویل سن بلوغ اجزای پروسه:
گذر زمانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ان، طی، سیر، زمان نامعین، زمان نامشخص، گردش زمان، گذشت زمان، جریان زمان، گردش روزگار، سیر طبیعی وقایع، سیر زمان زمان استمراری، ماضی نقلی چرخ فلک، آب
گذرافرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان را، گذران، طی‌شونده، جریان‌دار، گردنده، درگردش، درجریان سپری‌شده، سپری، طی‌شده، منقضی، گذشته مشغول جاری، مداوم
مؤثرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت گذار، گیرا، آتشین، تأثیرگذار، تأثیرکننده، اثربخش، باحالت قابل توجه متوجه، روی‌کننده، اثرگذارنده، عامل
گشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت دن، گردش كردن، گشت و گذار كردن، جهانگردی كردن، دور دنیا گشتن، آواره شدن، سر به‌كوه و بیاباننهادن، سر به‌صحرا نهادن جولان دادن باد خوردن
تغییرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر ییر، تحول، تطور، گذر، گذار، تعدیل، جرح و تعدیل مسخ، دگردیسی، دگرگونی▼ فراوری، تولید، تعمیر نوسان انقلاب، تکامل تعویض، تغییر متقابل تنظیم، اصلاح، تر
سرگرمیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی رمی، تفریح، مشغولیت، گردش، بازی▼، تفریحات سالم، وقت‌گذرانی، اشتغال تماشا، تفرج، گردش، هواخوری، گشت، گذار، گشت وگذار، سیر، سیاحت، مسافرت زمین
چرخهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ، دور، سیر، سیکل، مدار، چرخۀ زندگی، تحویل، انقلاب، فصل، چرخش فصول، نوبت خدمت، نوبت▼، گردش، دوره فعالیت روزمره، روتین، برنامۀ کاری، برنامۀ درسی هفتگی