گازفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ز، بخار، اثیر، اتر، هوا، باد، نفخ تبدیل بهگاز، تصعید، تبخیر تبدیل گاز بهمایع وجامد، میعان، تبرید، سرمایش تصاعد اسمی گازها: آمونیاک، اِتان،
گام [موسیقی]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی موسیقی]، دستگاه، مقام، ردیف شور، ابوعطا، بیات ترک، دشتی، افشاری، همایون، بیات اصفهان، سهگاه، چهارگاه، ماهور، راست پنجگاه، نوا، دستگاههای موسیقی
گاف کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ردن، اشتباه لپی کردن، دستهگل بهآب دادن، دستوپاچلفتی بودن نتیجه ندادن، شکست خوردن درستنفهمیدن، بد تعبیر کردن اشتباهیگرفتن، اشتباه گرفتن
گرزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ق، باتوم، باتون، باتونِ برقی، عمود، چوبدستی کابل پادار
مشعلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی سوز، شمع، شمعدان، قندیل، چراغ▼، روشنایی (گازی)، کبریت، روشنکننده فروزه وسایل رساندنسوخت، فتیله، انبر
متأسف شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی تأسف بودن، افسوسخوردن، تأسف داشتن، پشیمان بودن، ابراز پشیمانی (ندامت) کردن، خود را نبخشیدن، سخت پشیمانشدن، انگشت گزیدن، زبان را گاز گرفتن، گ
بیشکلیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل بیشکلی، آمورفیسم، فقدانفُرم، بینظمی، آشفتگی عدم وضوح، تاری، کوری، سیاهی، تاریکی، گرگومیش، رنگپریدگی پیدایش، مادۀ اولیه، لجه، ابر، چیز بیشکل، خمی
انبرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی نگهداری]، گازانبر، موچین، گیره، یوغ، چنگال، چنگ، یوغ، چیز تیز، انگشت قلاب، شاخک، اندام حسی نیش، تیزی غضروف، کارتیلاژ وسیلۀ درآوردن: فورسپس،
تقاربفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ] تقارب، همگرایی، بههمنزدیک شدن تماس، لمس، ملاقات، معاشرت، دیدوبازدید تلاقی، تصادف، برخورد یگانگی، اتحاد نزدیکی، تقرب، مجاورت حرکت گازانبری، محاصره