گازفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ز، بخار، اثیر، اتر، هوا، باد، نفخ تبدیل بهگاز، تصعید، تبخیر تبدیل گاز بهمایع وجامد، میعان، تبرید، سرمایش تصاعد اسمی گازها: آمونیاک، اِتان،
انبرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی نگهداری]، گازانبر، موچین، گیره، یوغ، چنگال، چنگ، یوغ، چیز تیز، انگشت قلاب، شاخک، اندام حسی نیش، تیزی غضروف، کارتیلاژ وسیلۀ درآوردن: فورسپس،
تقاربفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ] تقارب، همگرایی، بههمنزدیک شدن تماس، لمس، ملاقات، معاشرت، دیدوبازدید تلاقی، تصادف، برخورد یگانگی، اتحاد نزدیکی، تقرب، مجاورت حرکت گازانبری، محاصره
چیز تیزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل ِ تیز: خار، دندان، تیغ، قلاب، خلال، نیش، دندانه، دنده، نوک، قله قیچی، اره میخ، سوزن (تهگرد)، پونس (پونز)، سنجاق، قفل مته، دریل، سوراخکننده جوجهتیغ
گازفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ز، بخار، اثیر، اتر، هوا، باد، نفخ تبدیل بهگاز، تصعید، تبخیر تبدیل گاز بهمایع وجامد، میعان، تبرید، سرمایش تصاعد اسمی گازها: آمونیاک، اِتان،