گاریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ارابه، درشکه، ارابۀجنگی، فایتون فرقون، خرك، باركش، چرخدستی کالسکه، گردون عربانه، عرابه، عراده چرخ تختروان، محمل، کجاوه، هودج، عماری تابوت ◄ کفن
گاراژفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام محل توقف یا نگهداریوسایل نقلیه، ترمینال، پایانه، محل توقف، مقصد بندر، بندرگاه، اسکله، بارانداز، لنگرگاه، موجشکن فرودگاه، آشیانۀ هواپیما
ولنگاریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام گاری، عیاشی مسامحه، سهلانگاری، غفلت رفتار خودسرانه، افسارگسیختگی، آزادی، استبداد، تندطبعی آسانگیری، نرمش غرابت
حملکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت سم] حملکننده شاسی، تیر حمال آسانسور، پلهبرقی، بالابر کانتینر، کشتی، ناو وسایل نقلیه عمومی گاری ساک، سبد، ظرف پُست، ارتباطاتپستی، پخش رادیویی، موبا
شخص حملکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ص حملکننده نامهبر، نامهرسان، پستچی، ارتباطات پستی حمال، باربر، گاریچی غلام، برده منتقلکننده قایقران، دریانورد راننده، سوار حمل، انتقال
رانندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ناخدا، خلبان، لکوموتیوران، راهبر، رهبر شوفر، رانندۀتاکسی، شاگرد راننده گاریچی، ارابهران، درشکهران