کیسهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام چنته، حباب، کف بادکنک، بالن مثانه، پیشابدان، آبدان، کیسۀ هوا، کیست خیک، بشکه▼ تیوب، تویی شفیره، پیله تاول، برآمدگی پستان، سینه جیب▼، توبره، کیسۀ
کاسبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی اسب، پول‌ساز، مکتسب، پول‌درآر، درآمدساز، پس‌اندازکن جوینده مستمری‌بگیر، حقوق‌بگیر، وظیفه‌بگیر، کارمند، کارگر اجیر، مزدور عامل، مأمور تاجر، ک
کاستنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ، کم کردن، منها کردن، پایین آوردن کنار گذاشتن، مستثنیکردن به‌هم فشردن، مختصر کردن، کوتاه کردن، کوچک کردن صرفه‌جوییکردن تسکین دادن، تخفیف دادن [درد]
کیسهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام چنته، حباب، کف بادکنک، بالن مثانه، پیشابدان، آبدان، کیسۀ هوا، کیست خیک، بشکه▼ تیوب، تویی شفیره، پیله تاول، برآمدگی پستان، سینه جیب▼، توبره، کیسۀ
سبدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام زنبیل، ساک، کیسه▲ طبق، خوانچه، تبگ، سینی، شانه گهواره، ننو، قنداق، قنداقه، تخت نوزاد، تختخواب بچه سبدحصیری، حصیر، سبد لباس سبد دسته‌دار، ساک، کی
جیبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام ین، گریبان، کیسه▲، همیان، کیسۀ چرمی، انبان جیب بغل، جیبعقب، جیب کوچک کیف▲
طمع داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی اشتن، حسرت خوردن، کیسهدوختن، منتظر به‌دست آوردن سود بودن امید داشتن، میلداشتن