کاسبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی اسب، پول‌ساز، مکتسب، پول‌درآر، درآمدساز، پس‌اندازکن جوینده مستمری‌بگیر، حقوق‌بگیر، وظیفه‌بگیر، کارمند، کارگر اجیر، مزدور عامل، مأمور تاجر، ک
کاستنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ، کم کردن، منها کردن، پایین آوردن کنار گذاشتن، مستثنیکردن به‌هم فشردن، مختصر کردن، کوتاه کردن، کوچک کردن صرفه‌جوییکردن تسکین دادن، تخفیف دادن [درد]
لغو کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام کردن، کنسل کردن، به‌همزدن، منسوخ کردن، باطل کردن، خط زدن، زدن، محو کردن ساقط کردن، برانداختن، از اعتبار انداختن، بی‌اعتبارکردن، پس گرفت
حفظکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی کننده، محافظ، جلوگیری‌کننده کارخانۀ کنسروسازی پاستوریزاسیون، بهداشت متخصص بهداشت
گروه نوازندگانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی نوازندگان، دوئت، تریو، کوارتت تکنوازی، کنسرت ارکستر، گروه کُر، ارکسترسمفونی، ارکستر فیلارمونیک، ارکستر مجلسی، باند
جعبهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام ی، مکعب، بسته، کارتن، صندوق، کپسول، جعبۀ کوچک▼ گاوصندوق، قلک، خزانه اتاقک، خانۀ کوچک چمدان، کیف▼ تابوت، کفن کشو، جامیزی، بایگانی صندوق عقب اتومب