كوچفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ییلاق‌قشلاق، مهاجرت، خروج کوچ دادن، مهاجرت دادن، اسکان، تبعید، اخراج بلد، نفی بلد
کوچکیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت کوچکی، صغر، خُردی، ریزی، ناچیزی کوتاهی لاغری، باریکی کَمی، قلت، عدم کفایت بی‌قدری، عدم اهمیت، کمتری، کهتری، بی‌بنیادی، بی‌جوهری کوچک شدن، تنگی، انقب
کوچکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت کوچک، خُرد، صغیر، ریز کم، محدود کوچک‌تر، اصغر کوچک‌ترین، مینیمم، حداقل تنگ، چسبان
کوچهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام کوچه، کوی، محله، خیابان، پاساژ، جاده، بولوار، خیابان وسیع، پیاده‌رو، سواره‌رو، بزرگراه، آزادراه، اتوبان، راه کوره‌راه، رد [معبر] خیابان یکطرفه،
کوچکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ده، مهاجر، آواره، سرگردان، پناهنده، جنگ‌زده ولگرد، شخصتنبل اجنبی، بیگانه، خارجی فراری، آدم گریزپای گدا، آدم فقیر ایل، عشایر، اهالی بومی ایلیاتی، کوچ
کوچکیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت کوچکی، صغر، خُردی، ریزی، ناچیزی کوتاهی لاغری، باریکی کَمی، قلت، عدم کفایت بی‌قدری، عدم اهمیت، کمتری، کهتری، بی‌بنیادی، بی‌جوهری کوچک شدن، تنگی، انقب
کوچکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت کوچک، خُرد، صغیر، ریز کم، محدود کوچک‌تر، اصغر کوچک‌ترین، مینیمم، حداقل تنگ، چسبان
کوچهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام کوچه، کوی، محله، خیابان، پاساژ، جاده، بولوار، خیابان وسیع، پیاده‌رو، سواره‌رو، بزرگراه، آزادراه، اتوبان، راه کوره‌راه، رد [معبر] خیابان یکطرفه،
کوچکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ده، مهاجر، آواره، سرگردان، پناهنده، جنگ‌زده ولگرد، شخصتنبل اجنبی، بیگانه، خارجی فراری، آدم گریزپای گدا، آدم فقیر ایل، عشایر، اهالی بومی ایلیاتی، کوچ