کوتاه [فاصله]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ] کوتاه [فاصله]، کم، نزدیک کم‌ارتفاع، پخ، پَست، پایین، یک‌طبقه، ویلایی مخفف، خلاصه، مختصر، حذف، مخَلّص، منتخب، اجمالی، اختصاری، چکیده به‌اختصار کوتو
کوتاهیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد کوتاهی، کوتاهی فاصله، کمبودن مسافت، نزدیکی ارتفاع کم، پَستی، پایینی اهمال درکار، غفلت، وظیفه‌نشناسی، فقدان وظیفه حضیض
کوتاه [فاصله]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ] کوتاه [فاصله]، کم، نزدیک کم‌ارتفاع، پخ، پَست، پایین، یک‌طبقه، ویلایی مخفف، خلاصه، مختصر، حذف، مخَلّص، منتخب، اجمالی، اختصاری، چکیده به‌اختصار کوتو
کوتاهیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد کوتاهی، کوتاهی فاصله، کمبودن مسافت، نزدیکی ارتفاع کم، پَستی، پایینی اهمال درکار، غفلت، وظیفه‌نشناسی، فقدان وظیفه حضیض
صدای کوتاهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ی کوتاه، صدای کم، صدایآهسته، نجوا، زمزمه، پچ‌پچ، ناله، خفه‌کردن ارتعاش آه، باد، دم سرد، نفس سرد، نفس، دودِ جگر، دود دل، آهِ مظلوم، تیر تظلم، آخ