کدرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ، حاجب، تیره، تار، مرده، غلیظ، اندود، گلآلود مات، نیمهشفاف کمنور کثیف شیری، شیریرنگ، ابری، مهی اُپیک
کدر کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ر کردن، رنگ کردن، اندودن، کثیف کردن، کمنور کردن، پوشاندن، حفاظ کشیدن کدر بودن
مایع چسبناکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی سب، صمغ، شهد، عسل، کندر، شیره، انگم، انگبین، انغوزه (انقوزه)، انزروت (صمغ گیاهی)، چسب، کِرم (ضماد)
دیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ] دیر، گذشته، کار ازکارگذشته بهتأخیرافتاده، معوق، معلق، بلاتکلیف، پادرهوا، مسکوت، متوقف، متوقفشده بدموقع، بیگاه، نابههنگام دیرآینده، کند، سست، ک
تأخیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان تأخیر، تأنی، معطلی، دیرکرد، دیر بودن تردید، احتیاط تعویق، وقتکُشی، تاکتیک تاخیری، بهتعویق انداختن، وقت خریدن، زمان بهدست آوردن، بازداشتن، کارشکنی
کدر کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ر کردن، رنگ کردن، اندودن، کثیف کردن، کمنور کردن، پوشاندن، حفاظ کشیدن کدر بودن
کارکنانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه کادر، پرسنل، خدمه، نیروی انسانی، منابع (سرمایه) انسانی، کارمندان، همکاران شریک، همکار