کنترل ترافیکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت رل ترافیک، مقررات راهنمایی خیابان یکطرفه چراغ راهنمایی، علائم راهنمایی خط پیوسته، خط عابر پیاده، جدول، بریدگی محدودۀ ترافیک، منطقۀ ممنوعه پارکومتر،
لکنت داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه کنت داشتن، بالکنت سخت گفتن، شُل حرف زدن، جویده سخن گفتن، کشیده حرف زدن، بِر شدن اشتباه صرف کردن
پرهرجومرجفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام رج، کنترلنشده، ناآرام، آزاد، بیقانون، بینظم، مغشوش آنارشیستی، هرجومرجطلبانه، حکومتستیزانه
هدایتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه ری، راهبری، کنترل، امامت، امامی، امیری، پیشوایی، دستور استبداد برتری سَردَمداری رانندگی کارگردانی [مدیر، رهبر 690]
تأمین مالیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی الی، مالیه، کنترل مالی، بازار پول، نرخ ارز، استقراض بانکمرکزی، بیتالمال، خزانهداری پشتوانه، پشتوانۀ پولی
حکمرانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام س، رئیس قبیله، ولیعهد، مهاراجه، دوک، کُنت، مارکی، پرنس، مَلِک دوشس، کنتس