لکنت داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه کنت داشتن، بالکنت سخت گفتن، شُل حرف زدن، جویده سخن گفتن، کشیده حرف زدن، بِر شدن اشتباه صرف کردن
حکمرانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام س، رئیس قبیله، ولیعهد، مهاراجه، دوک، کُنت، مارکی، پرنس، مَلِک دوشس، کنتس
استخراجکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت خراجکننده، درآورنده شخص استخراجکننده: مقنی، حفرکنندۀ چاه یاقنات، معدنچی▼ عصار لایروب، کشتی لایروبی وسیلۀ درآوردن: کلنگ، فورسپس، پنس، انبردست، کلبت