طراحی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد طراحی کردن، اتود کردن، الگوکشیدن، ترسیم کردن، گراور ساختن کلیات (چارچوب) را مشخص کردن، رئوسرا ترسیم کردن (مشخص کردن)، حدرا مشخص کردن، قاب کردن
دیوانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه مه، کتاب شعر، دیوان شعر، کلیات، مثنوی، جُنگ ادبی، گزیدۀ اشعار، تذکره، مقامات نشر، نگارش مجموعه، مجلدات، آثار، منتخبات
شعرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه سرود، ترانه، چکامه، نثر مسجع، الفیه، بهاریه، مثلثات، مدحیه، مدیحه، مرثیه، ترکیببند، عروض▼ ترانه، تصنیف دیوان، دیوان ش
دربر گرفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت م] دربر گرفتن، {گردهمآوردن اجزا و تشکیل کل یا ارگانیسم} تشکیل، ساخت، تأسیس، پایهگذاری، پایهریزی، بنیانگذاری، مشارکت، سازماندهی، ساختاریافتگی ترکی
کاملاًفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ، تماماً، بهکلی، کلاً، یکسر، یکسره، سربهسر، دریکنوبت، تماموکمال، تاماً، مطلقاً (مطلقا) پاک، سیر، بیکموکاست، بیکموزیاد سراسر، سرتاسر، یکبند