کلافه کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم فه کردن، گیج کردن پیچیده کردن، وارونه جلوه دادن، وارونه کردن حواس را پرت کردن دیوانه کردن عصبانی کردن کلافهشدن
کلاس(واحد درسی)فرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط د درسی)، پایه، ترم، دوره، واحد، ماده، مادۀ امتحانی مواد درسی:مکالمه، زبان، ریاضیات، فیزیک، شیمی، کارگاه، آزمایشگاه، درس سمینار، کنفرانس
کلاس (اتاق)فرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط (اتاق)، کلاس درس، آزمایشگاه، آزمایشگاه زبان حیاط، کلاسورزش نیمکت، تختهسیاه، تابلو، وایتبُرد
کلاهبرداریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ری، تقلب، حیلهگری، تزویر، تدلیس، کلاه، غش اختلاس، دزدی تقلب مالیاتی، حسابسازی، فرارازمالیات، پولشویی تطمیع، ارتشا تمسخر کلاهبردار، متقلب، د
کلافه کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم فه کردن، گیج کردن پیچیده کردن، وارونه جلوه دادن، وارونه کردن حواس را پرت کردن دیوانه کردن عصبانی کردن کلافهشدن
کلاس (اتاق)فرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط (اتاق)، کلاس درس، آزمایشگاه، آزمایشگاه زبان حیاط، کلاسورزش نیمکت، تختهسیاه، تابلو، وایتبُرد
کلاهبرداریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ری، تقلب، حیلهگری، تزویر، تدلیس، کلاه، غش اختلاس، دزدی تقلب مالیاتی، حسابسازی، فرارازمالیات، پولشویی تطمیع، ارتشا تمسخر کلاهبردار، متقلب، د
صراحت کلامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ت کلام، وضوح کلام، روانی، وضوح، روشنی، شفافیت، قابلیت درک، سادگی [کلام]، حقیقت شفافسازی، ارائۀ واقعی، راستگویی
صریح ➊ [کلام]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ریح ➊ [کلام]، روشن، واضح، مصرح، آشکار، شفاف رُک، بیپرده، صاف، پوستکنده، عریان، ساده، بیغلوغش عامهفهم نامبهم، بدون