کلافه کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم فه کردن، گیج کردن پیچیده کردن، وارونه جلوه دادن، وارونه کردن حواس را پرت کردن دیوانه کردن عصبانی کردن کلافهشدن
کلاس(واحد درسی)فرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط د درسی)، پایه، ترم، دوره، واحد، ماده، مادۀ امتحانی مواد درسی:مکالمه، زبان، ریاضیات، فیزیک، شیمی، کارگاه، آزمایشگاه، درس سمینار، کنفرانس
کلاس (اتاق)فرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط (اتاق)، کلاس درس، آزمایشگاه، آزمایشگاه زبان حیاط، کلاسورزش نیمکت، تختهسیاه، تابلو، وایتبُرد
روسریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ی، مقنعه، چارق شال، شال گردن روبند، لچک، نقاب، برقع، پیچک، پیچه، چارقد چادر، چادرسیاه، چادرنمازی، چادرنماز عرقچین، کلاه ◄ سایر پوشیدنیها▼ باشلق، اگ
باریکیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد باریکی، لاغری، نازکی، تکیدگی، ظرافت نفوذپذیری چیز باریک و لاغر: مو، دوک، خلال، نی چیز کمضخامت: کاغذ (بهضخامت کاغذ)، ورق، پوست پیاز ظرافت کلام
بدن انسانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ، تن، پیکر، آغوش، ارگانیسم، هیکل، قواره، اندام، قدوقواره، بالا، قدوبالا، قدوقامت جان، روح کالبدشناسی، علوم پزشکی، اندام، ماهیچه، مفصل، عضله قامت