کاهشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت کاهش، نقصان، تنزل، کمشدن، پسرفت ترتیب نزولی، سری اُفت، فساد، غوطه، سقوط کاهش ارزش، استهلاک، فرسایش، افول، زوال ضعف، فقر رقم کاهنده اتلاف تحدید جریمه
کاهش یافتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت افتن، کم شدن، اُفت داشتن، اُفت کردن، کاسته شدن، ناقص شدن، پستی گرفتن، پس رفتن، تنزل کردن، کوچک شدن، زوال یافتن پایین آمدن پخش بودن
کاملاًفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ، تماماً، بهکلی، کلاً، یکسر، یکسره، سربهسر، دریکنوبت، تماموکمال، تاماً، مطلقاً (مطلقا) پاک، سیر، بیکموکاست، بیکموزیاد سراسر، سرتاسر، یکبند
اسبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ، بدخش، مادیان، خنگ، مرکب، بارگی، خیل رخش اسب جوان، کره انواع اسب: جنگی، بارکش، خراس، اخته نژاد اسب: عرب، کرد، عرب کرد، ترکمن، عرب ترکمن، چناران، سی
مخروطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل وط، کلهقند بوق، شیپور، شکل زنگوله، شکل تخممرغی، قیفیشکل، [کلاه قیفی، ] مخروطیشکل، گنبدی بتهجقه◄ نگار مخروط سایهدار، سایه روشن گنبد مقاطع مخروطی