کلاهبرداریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ری، تقلب، حیلهگری، تزویر، تدلیس، کلاه، غش اختلاس، دزدی تقلب مالیاتی، حسابسازی، فرارازمالیات، پولشویی تطمیع، ارتشا تمسخر کلاهبردار، متقلب، د
کلاهبرداریکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی یکردن، گول زدن، گوش بریدن، پول کسیرا خوردن(بالاکشیدن)، پس ندادن، تصرف کردن، دستبرد زدن، فریب دادن
کاهشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت کاهش، نقصان، تنزل، کمشدن، پسرفت ترتیب نزولی، سری اُفت، فساد، غوطه، سقوط کاهش ارزش، استهلاک، فرسایش، افول، زوال ضعف، فقر رقم کاهنده اتلاف تحدید جریمه
کاهش یافتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت افتن، کم شدن، اُفت داشتن، اُفت کردن، کاسته شدن، ناقص شدن، پستی گرفتن، پس رفتن، تنزل کردن، کوچک شدن، زوال یافتن پایین آمدن پخش بودن
کلاهبرداریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ری، تقلب، حیلهگری، تزویر، تدلیس، کلاه، غش اختلاس، دزدی تقلب مالیاتی، حسابسازی، فرارازمالیات، پولشویی تطمیع، ارتشا تمسخر کلاهبردار، متقلب، د
مخروطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل وط، کلهقند بوق، شیپور، شکل زنگوله، شکل تخممرغی، قیفیشکل، [کلاه قیفی، ] مخروطیشکل، گنبدی بتهجقه◄ نگار مخروط سایهدار، سایه روشن گنبد مقاطع مخروطی