کسب اطلاعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط حضار، اشعار، اشراف، وقوف، علم، آگاهی، یقین، بینش، بصر، اطلاع، دانایی، دانش
مربوط بهاشتغال و کسبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی مربوط بهاشتغال و کسب، کاسبکارانه، تجاری، تولیدی، بازاری حرفهای، واقعبینانه، جدی، واقعبین، رسمی کارآ، ماهر آزاد اشتغالزا، شغلی، استخدامی
سگفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی نگهبان، سگ گله، سگ چوپان، سگ شکاری (پاسبان، ...) توله سگ، هاپو سگ تازی، شینلو، بولداگ، ژرمنوُلف کلب
مفعولفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ول، موضوع مستنیر، کسبِ نورکننده عروسک، آلت دست، بازیچه، دستخوش، درمعرض، دچار، مغلوب، تحت سیطره، مظلوم -زده (∊ هیجانزده) زمین آشآلو منفعل▼ مجبور، م
زخمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ، جراحت، خراشیدگی، پارهشدگی، لهشدگی، سوراخشدگی، کوفتگی، ریش، التهاب کوفتگی، کوب ضرب، آسیب، صدمه، جرح سوختگی، درصد سوختگی، درجۀ سوختگی: خفی
مشورتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه راهنمایی، ارشاد، ارائۀ طریق، توصیه، مصلحت، صلاح مصلحت، انتقاد، انتقاد سازنده، صوابدید، قضاوتصحیح تشخیص تأدیب، تجویز، سفارش، تکلیف، فریضه،
کارگاهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه محل کار، استودیو، آتلیه، مؤسسه، دفتر، اتاق مطالعه، اتاق کار، آزمایشگاه، ایستگاه، محضر، دفترخانه کارخانه، شهرک صنعتی اداره، ادارهجات، ادار